جستجو
  • فروشگاه
  • تماس‌با‌ما
  • دمومحصولات
  • سوالات‌متداول
× Send

تفاوت تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک

تفکر استراتژیک نوعی تفکر انتقادی سازمانی و عملی است که شامل دیدن تصویر بزرگ، برنامه‌ریزی پیش‌رو و عملی کردن فکر برای به دست آوردن مزیت رقابتی در تجارت است. متفکران استراتژیک می‌توانند این شایستگی‌ها را برای دنبال کردن موقعیت‌های مدیریت ارشد در شرکت‌های خود یا بهبود استراتژی‌های تجاری خود تقویت کنند. متفکران استراتژیک در حل مسئله، تصمیم گیری و توسعه برنامه‌های عمل واقع بینانه برای دستیابی به اهداف خاص برتری دارند. در مقالات قبلی درباره رهبری استراتژی صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم درباره تفکر استراتژیک و ویژگی‌های آن و همچنین تفاوت آن با برنامه ریزی استراتژیک را مورد بحث قرار دهیم.
تفاوت تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک

آنچه در این مقاله میخوانید :

تفکر استراتژیک نوعی تفکر انتقادی سازمانی و عملی است که شامل دیدن تصویر بزرگ، برنامه‌ریزی پیش‌رو و عملی کردن فکر برای به دست آوردن مزیت رقابتی در تجارت است. متفکران استراتژیک می‌توانند این شایستگی‌ها را برای دنبال کردن موقعیت‌های مدیریت ارشد در شرکت‌های خود یا بهبود استراتژی‌های تجاری خود تقویت کنند. متفکران استراتژیک در حل مسئله، تصمیم گیری و توسعه برنامه‌های عمل واقع بینانه برای دستیابی به اهداف خاص برتری دارند. در مقالات قبلی درباره رهبری استراتژی صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم درباره تفکر استراتژیک و ویژگی‌های آن و همچنین تفاوت آن با برنامه ریزی استراتژیک را مورد بحث قرار دهیم.

مطالعه بیشتر: مهمترین شاخص‌های استراتژیک

مقدمه

تفکر استراتژیک نوعی تفکر انتقادی سازمانی و عملی است که شامل دیدن تصویر بزرگ، برنامه‌ریزی پیش‌رو و عملی کردن فکر برای به دست آوردن مزیت رقابتی در تجارت است. متفکران استراتژیک می‌توانند این شایستگی‌ها را برای دنبال کردن موقعیت‌های مدیریت ارشد در شرکت‌های خود یا بهبود استراتژی‌های تجاری خود تقویت کنند. متفکران استراتژیک در حل مسئله، تصمیم گیری و توسعه برنامه‌های عمل واقع بینانه برای دستیابی به اهداف خاص برتری دارند. در مقالات قبلی درباره رهبری استراتژی صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم درباره تفکر استراتژیک و ویژگی‌های آن و همچنین تفاوت آن با برنامه ریزی استراتژیک را مورد بحث قرار دهیم. مطالعه بیشتر: مهمترین شاخص‌های استراتژیک مقدمه شاخص‌های استراتژیک مهارت‌های تفکر استراتژیک از جمله شایستگی‌های مدیریتی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به این دلیل که کارمندانی که قادر به تفکر انتقادی، منطقی و استراتژیک هستند، می‌توانند تأثیر فوق العاده‌ای بر مسیر یک کسب و کار داشته باشند. اگر می‌خواهید مهارت‌های فکر کردن استراتژیک خود را بهبود ببخشید، خبر خوب این است که با طرز فکر و تمرین صحیح، می‌توانید. مهارت‌های فکر استراتژیک، شامل هر نوع مهارتی است که شما را قادر می‌سازد از تفکر انتقادی برای حل مشکلات پیچیده و برنامه ریزی برای آینده استفاده کنید. این مهارت‌ها برای دستیابی به اهداف تجاری، غلبه بر موانع و رسیدگی به چالش‌ها ضروری هستند، به‌ویژه اگر پیش‌بینی می‌شود هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها به طول بینجامد. مطالعه بیشتر: راهنمایی مقدماتی تدوین برنامه استراتژیک 5 ویژگی متفکران استراتژیک انعطاف پذیری استراتژیک همه متفکران استراتژیک، یک برنامه مشخص را دنبال نمی‌کنند، اما چند ویژگی مشترک دارند. 1. آینده نگری استراتژیک: تفکر استراتژیک توانایی پیش بینی مشکلات احتمالی را دارد. متفکران می‌دانند که داشتن یک برنامه پشتیبان (یا چندین) می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نرفت، سریع حرکت کنند. 2. ذهن کنجکاو: متفکران استراتژیک از زیر سوال بردن یا به چالش کشیدن تفکر استراتژیک هراسی ندارند. آن‌ها می‌دانند که پرسیدن سوال درست به اندازه یافتن راه حل مناسب مهم است. 3.نگرش انعطاف‌پذیر: استراتژیست‌های خوب این توانایی را دارند که در زمانی که یک مسیر عملی نتایج مورد نظر را ارائه نمی‌کند، حرکت کنند. آن‌ها همچنین در مورد ارزیابی مجدد ایده‌ها و مفروضات خود با آشکار شدن اطلاعات جدید، انعطاف‌پذیر هستند. 4. توانایی اتصال نقاط: استراتژیست‌ها در شناسایی الگوها و معنا بخشیدن به روندهای فراگیر مهارت دارند. 5. توانایی در زمینه سازی اطلاعات: تفکر استراتژیک مستلزم دیدن اطلاعات از دریچه گذشته، حال و آینده برای پرداختن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است. مطالعه بیشتر: انعطاف پذیری استراتژیک به چه معناست؟ 4 نکته برای توسعه مهارت‌های تفکر استراتژیک مهارت‌های تفکر استراتژیک برای توسعه مهارت‌های مؤثر در حل مسئله، تصمیم‌گیری و طوفان فکری، لازم نیست با یک فکر استراتژیک متولد شوید. 1. سوال بپرسید: بررسی انتقادی آنچه که تصور می‌کنید درست است و زیر سوال بردن خرد متعارف می‌تواند به شما کمک کند که تعصبات خود را به چالش بکشید. بازجویی از مفروضات شما همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا برای حل مشکلات خارج از چارچوب فکر کنید. 2. برای گوش دادن وقت بگذارید: افراد دارای تفکر استراتژیک ماهر قبل از انجام حرکت گوش می‌دهند. هنگام کار با یک تیم، دیدگاه همه را در نظر بگیرید و بسیاری از دیدگاه‌ها را هضم کنید تا رویکرد ظریف‌تری برای حل مسئله داشته باشید. هنگامی که به تنهایی کار می‌کنید، جمع آوری اطلاعات تا حد امکان می‌تواند منجر به سوالات و بینش‌های جدیدی شود که برنامه استراتژیک شما را بیشتر اصلاح می‌کند. 3. اولویت بندی را یاد بگیرید: چه اهداف شما شخصی باشد و چه حرفه‌ای، اقدام رتبه بندی اقلام از مهم‌ترین تا کم اهمیت‌ترین می‌تواند به شما کمک کند تا بر روی یک اقدام متمرکز بمانید. 4. در مورد اینکه چه چیزی موثر بوده و چه چیزی موثر نیست فکر کنید: پس از اجرای برنامه خود، زمانی را برای ارزیابی موفقیت‌ها و شکست‌ها اختصاص دهید. کدام بخش از فرآیند به خوبی کار کرد که می‌خواهید دفعه بعد تکرار کنید؟ چه چیزی را می‌توان بهبود بخشید؟ از تمام معیارهایی که در اختیار دارید و هر بینشی که به دست می‌آورید برای بهبود برنامه استراتژیک بعدی خود استفاده کنید. مطالعه بیشتر: اصول استقرار نظام مدیریت استراتژیک تفاوت تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک برنامه ریزی استراتژیک در استراتژی‌های LBL، پیشنهاد ما این است که "برنامه ریزی/مدیریت استراتژیک" و "تفکر استراتژیک" در یک رابطه همزیستی وجود دارند. این دو نه تنها با هم کار می‌کنند بلکه به یکدیگر نیاز دارند. برنامه ریزی استراتژیک بدون تفکر آن به یک فرآیند کند و بی‌روح در تعیین اهداف و اندازه گیری اهداف منحرف می‌شود. فکر استراتژیک بدون برنامه ریزی استراتژیک در جست و جوی ساختار و فرآیند خود موجب کاهش حجم فروش خواهد شد. برنامه ریزی استراتژیک به تفکر استراتژی صدا، عمل و ساختار می‌بخشد. بسیاری از شرکت‌ها اعلام می‌کنند که در کار با مشتریان، متوجه می‌شویم که اکثر آنها درک نسبتاً قوی و قدردانی از ارزش برنامه‌ریزی استراتژیک دارند. به همین ترتیب، بسیاری تشنه یک فرهنگ سازمانی هستند که بهتر آموزش دیده باشد و بیشتر درگیر تفکر استراتژیک باشد. بنابراین تلاش ما برای آشنایی بیشتر با "دنیای واقعی" تجارت مشتری‌هایمان، تأکید می‌کنیم که در اصل، "تفکر استراتژیک" راهی برای مشاهده چالش‌ها و فرصت‌ها از دیدگاه‌ها و جنبه‌های مختلف برای ارائه بهترین راه حل‌ها و جهت‌ها است. این‌ها فقط راهی برای اندیشیدن به آنچه می‌تواند باشد نیست، بلکه راهی برای دیدن آنچه باید باشد نیز هست. با این حال، آموزش فرهنگ سازمانی برای تفکر استراتژیک یک ابزار حیاتی در سراسر فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک است. در طول مرحله شکل‌گیری استراتژی سطح بالا، رهبرانی که به صورت استراتژیک فکر می‌کنند، همسویی را حول تجزیه و تحلیل فرصت‌ها از وسیع‌ترین دیدگاه و درک ممکن هدایت می‌کنند. در طول مرحله عملیاتی و اجرایی، یک سازمان ذهنیت استراتژیک اطمینان حاصل می‌کند که جهت گیری استراتژیک سطح بالاتر در سراسر تصمیم گیری روزانه در همه مراحل متوالی رخ می‌دهد. در طول مرحله ارزیابی و کنترل، ذهنیت استراتژیک تضمین می‌کند که سازمان در حال اندازه‌گیری محرک‌هایی است که به بهترین وجه منجر به موفقیت مأموریت کلی می‌شوند. مطالعه بیشتر: استراتژی به چه معناست و چه ویژگی‌هایی دارد ؟ سخن پایانی مزیت داشتن یک طرز فکر استراتژیک این است که به جای اینکه به چه چیزی فکر کنید، یاد می‌گیرد چگونه فکر کنید. اگرچه ممکن است همیشه پاسخ‌های درستی نداشته باشید، مهارت‌های فکر استراتژیک می‌تواند شما را در شناسایی فرصت‌های جدید، رسیدگی به چالش‌های نوظهور و برنامه‌ریزی برای موفقیت‌های آینده توانمند کند. به طور کلی تفکر استراتژیک چیزی بیش از "فکر کردن خارج از چارچوب" است. باید بدانیم در خارج از کدام جعبه فکر کنیم! مطالعه بیشتر: بررسی تفاوت‌های کنترل پروژه با مدیریت پروژه

مهارت‌های تفکر استراتژیک از جمله شایستگی‌های مدیریتی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به این دلیل که کارمندانی که قادر به تفکر انتقادی، منطقی و استراتژیک هستند، می‌توانند تأثیر فوق العاده‌ای بر مسیر یک کسب و کار داشته باشند. اگر می‌خواهید مهارت‌های فکر کردن استراتژیک خود را بهبود ببخشید، خبر خوب این است که با طرز فکر و تمرین صحیح، می‌توانید. مهارت‌های فکر استراتژیک، شامل هر نوع مهارتی است که شما را قادر می‌سازد از تفکر انتقادی برای حل مشکلات پیچیده و برنامه ریزی برای آینده استفاده کنید. این مهارت‌ها برای دستیابی به اهداف تجاری، غلبه بر موانع و رسیدگی به چالش‌ها ضروری هستند، به‌ویژه اگر پیش‌بینی می‌شود هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها به طول بینجامد.

 5 ویژگی متفکران استراتژیک

همه متفکران استراتژیک، یک برنامه مشخص را دنبال نمی‌کنند، اما چند ویژگی مشترک دارند.

  1.  آینده نگری استراتژیک: تفکر استراتژیک توانایی پیش بینی مشکلات احتمالی را دارد. متفکران می‌دانند که داشتن یک برنامه پشتیبان (یا چندین) می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نرفت، سریع حرکت کنند.
  2. ذهن کنجکاو: متفکران استراتژیک از زیر سوال بردن یا به چالش کشیدن تفکر استراتژیک هراسی ندارند. آن‌ها می‌دانند که پرسیدن سوال درست به اندازه یافتن راه حل مناسب مهم است.
  3. نگرش انعطاف‌پذیر: استراتژیست‌های خوب این توانایی را دارند که در زمانی که یک مسیر عملی نتایج مورد نظر را ارائه نمی‌کند، حرکت کنند. آن‌ها همچنین در مورد ارزیابی مجدد ایده‌ها و مفروضات خود با آشکار شدن اطلاعات جدید، انعطاف‌پذیر هستند.
  4. توانایی اتصال نقاط: استراتژیست‌ها در شناسایی الگوها و معنا بخشیدن به روندهای فراگیر مهارت دارند.
  5.  توانایی در زمینه سازی اطلاعات: تفکر استراتژیک مستلزم دیدن اطلاعات از دریچه گذشته، حال و آینده برای پرداختن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است.

 4 نکته برای توسعه مهارت‌های تفکر استراتژیک

مهارت‌های تفکر استراتژیک

برای توسعه مهارت‌های مؤثر در حل مسئله، تصمیم‌گیری و طوفان فکری، لازم نیست با یک فکر استراتژیک متولد شوید.

1. سوال بپرسید:

بررسی انتقادی آنچه که تصور می‌کنید درست است و زیر سوال بردن خرد متعارف می‌تواند به شما کمک کند که تعصبات خود را به چالش بکشید. بازجویی از مفروضات شما همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا برای حل مشکلات خارج از چارچوب فکر کنید.

2. برای گوش دادن وقت بگذارید:

افراد دارای تفکر استراتژیک ماهر قبل از انجام حرکت گوش می‌دهند. هنگام کار با یک تیم، دیدگاه همه را در نظر بگیرید و بسیاری از دیدگاه‌ها را هضم کنید تا رویکرد ظریف‌تری برای حل مسئله داشته باشید. هنگامی که به تنهایی کار می‌کنید، جمع آوری اطلاعات تا حد امکان می‌تواند منجر به سوالات و بینش‌های جدیدی شود که برنامه استراتژیک شما را بیشتر اصلاح می‌کند.

3. اولویت بندی را یاد بگیرید:

چه اهداف شما شخصی باشد و چه حرفه‌ای، اقدام رتبه بندی اقلام از مهم‌ترین تا کم اهمیت‌ترین می‌تواند به شما کمک کند تا بر روی یک اقدام متمرکز بمانید.

4. در مورد اینکه چه چیزی موثر بوده و چه چیزی موثر نیست فکر کنید:

پس از اجرای برنامه خود، زمانی را برای ارزیابی موفقیت‌ها و شکست‌ها اختصاص دهید. کدام بخش از فرآیند به خوبی کار کرد که می‌خواهید دفعه بعد تکرار کنید؟ چه چیزی را می‌توان بهبود بخشید؟ از تمام معیارهایی که در اختیار دارید و هر بینشی که به دست می‌آورید برای بهبود برنامه استراتژیک بعدی خود استفاده کنید.

مطالعه بیشتر: اصول استقرار نظام مدیریت استراتژیک

 تفاوت تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک

در استراتژی‌های LBL، پیشنهاد ما این است که “برنامه ریزی/مدیریت استراتژیک” و “تفکر استراتژیک” در یک رابطه همزیستی وجود دارند. این دو نه تنها با هم کار می‌کنند بلکه به یکدیگر نیاز دارند. برنامه ریزی استراتژیک بدون تفکر آن به یک فرآیند کند و بی‌روح در تعیین اهداف و اندازه گیری اهداف منحرف می‌شود. فکر استراتژیک بدون برنامه ریزی استراتژیک در جست و جوی ساختار و فرآیند خود موجب کاهش حجم فروش خواهد شد. برنامه ریزی استراتژیک به تفکر استراتژی صدا، عمل و ساختار می‌بخشد.

بسیاری از شرکت‌ها اعلام می‌کنند که در کار با مشتریان، متوجه می‌شویم که اکثر آنها درک نسبتاً قوی و قدردانی از ارزش برنامه‌ریزی استراتژیک دارند. به همین ترتیب، بسیاری تشنه یک فرهنگ سازمانی هستند که بهتر آموزش دیده باشد و بیشتر درگیر تفکر استراتژیک باشد. بنابراین تلاش ما برای آشنایی بیشتر با “دنیای واقعی” تجارت مشتری‌هایمان، تأکید می‌کنیم که در اصل، “تفکر استراتژیک” راهی برای مشاهده چالش‌ها و فرصت‌ها از دیدگاه‌ها و جنبه‌های مختلف برای ارائه بهترین راه حل‌ها و جهت‌ها است. این‌ها فقط راهی برای اندیشیدن به آنچه می‌تواند باشد نیست، بلکه راهی برای دیدن آنچه باید باشد نیز هست.

با این حال، آموزش فرهنگ سازمانی برای تفکر استراتژیک یک ابزار حیاتی در سراسر فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک است. در طول مرحله شکل‌گیری استراتژی سطح بالا، رهبرانی که به صورت استراتژیک فکر می‌کنند، همسویی را حول تجزیه و تحلیل فرصت‌ها از وسیع‌ترین دیدگاه و درک ممکن هدایت می‌کنند. در طول مرحله عملیاتی و اجرایی، یک سازمان ذهنیت استراتژیک اطمینان حاصل می‌کند که جهت گیری استراتژیک سطح بالاتر در سراسر تصمیم گیری روزانه در همه مراحل متوالی رخ می‌دهد. در طول مرحله ارزیابی و کنترل، ذهنیت استراتژیک تضمین می‌کند که سازمان در حال اندازه‌گیری محرک‌هایی است که به بهترین وجه منجر به موفقیت مأموریت کلی می‌شوند.

مطالعه بیشتر: استراتژی به چه معناست و چه ویژگی‌هایی دارد ؟

 سخن پایانی

مزیت داشتن یک طرز فکر استراتژیک این است که به جای اینکه به چه چیزی فکر کنید، یاد می‌گیرد چگونه فکر کنید. اگرچه ممکن است همیشه پاسخ‌های درستی نداشته باشید، مهارت‌های فکر استراتژیک می‌تواند شما را در شناسایی فرصت‌های جدید، رسیدگی به چالش‌های نوظهور و برنامه‌ریزی برای موفقیت‌های آینده توانمند کند. به طور کلی تفکر استراتژیک چیزی بیش از “فکر کردن خارج از چارچوب” است. باید بدانیم در خارج از کدام جعبه فکر کنیم!

مقالات پیشنهادی برای مطالعه بیشتر

مشاوره مدیریت استراتژیک درباره تصمیماتی که از سطح بالایی برخوردارند جهت تعیین و برنامه ریزی استراتژی سازمان با کمک دانش عمیق، به‌ صورت کاملاً بی‌طرفانه، به منظور ارائه بهترین نتایج مشاوره می‌دهد. به عنوان مثال اگر یک سازمان بخواهد در هزینه ‌های خود صرفه ‌جویی کند برای این کار اقدام به تعطیل کردن بخشی از کارخانه یا یکی از فروشگاه‌ها می‌کند. مشاوره مدیریت استراتژیک بیان می‌کند که آیا این عمل ارزشمند است و یا خیر و استراتژی‌های لازم برای بهبود شرایط را ارائه می‌دهد.
برای تعریف فرآیند مدیریت استراتژیک، به آن به عنوان یک رویکرد فلسفی برای انجام تجارت نگاه کنید. روشی که از طریق آن مدیران یک برنامه عملیاتی را تدوین و اجرا می‌کنند که به شرکت مزیت رقابتی می‌دهد با این عبارت کلی اشاره می‌شود. مدیریت ارشد یک سازمان ابتدا باید از تجزیه و تحلیل داده‌ها برای تفکر استراتژیک استفاده کند، سپس از فرآیند مدیریت برای عملی کردن فکر استفاده کند.
انواع تغییر سازمانی بخش مشترک رشد کسب و کار است. تغییر می‌تواند زمان هیجان انگیزی برای شرکت‌ها جهت ارزیابی مجدد فرآیندهای خود، بهبود فرهنگ شرکتی و حفظ دوام بلند مدت باشد. صرف ‌نظر از دلیل تغییر، درک اینکه چرا شرکت‌ها استراتژی‌های تغییر را اجرا می‌کنند می‌تواند به شما کمک کند تا در شرایط نوسانی در یک سازمان مقابله کنید. در این مقاله، انواع تغییر سازمانی و اهمیت آن و نکاتی برای  اجرای موفقیت‌آمیز انتقال استفاده کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از آخرین اخبار و اطلاعات یسناپارس مطلع شوید!

پیمایش به بالا
به بالای صفحه بردن