جستجو
  • فروشگاه
  • تماس‌با‌ما
  • دمومحصولات
  • سوالات‌متداول
× Send

4 فاز اصلی شاخص‌های استراتژیک

امروزه بیش از هر زمان دیگری سازمان‌ها در معرض تهدید قرار دارند و تغییرات محیط بیرونی بسیار سریع در حال شکل گیری است، از این رو مدیریت استراتژیک بهترین ابزار برای سازمان‌هایی است که درصدد هستند بدون تسلیم شدن در برابر تغییر، حضوری آگاهانه در بازار داشته باشند. استفاده از شاخص ‌های استراتژیک و به تبع آن شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی فرصت‌ها و تهدیدهای بیرونی به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که با تجزیه و تحلیل مناسب شرایطی مطلوب برای ادامه حیات خود ترسیم کنند. ما در این مطلب شاخص ‌های مدیریت استراتژیک را بر می‌شماریم و رویه‌های مربوط به هرکدام را به تفکیک توضیح می‌دهیم.
4 فاز اصلی شاخص‌های استراتژیک

آنچه در این مقاله میخوانید :

امروزه بیش از هر زمان دیگری سازمان‌ها در معرض تهدید قرار دارند و تغییرات محیط بیرونی بسیار سریع در حال شکل گیری است، از این رو مدیریت استراتژیک بهترین ابزار برای سازمان‌هایی است که درصدد هستند بدون تسلیم شدن در برابر تغییر، حضوری آگاهانه در بازار داشته باشند. استفاده از شاخص ‌های استراتژیک و به تبع آن شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی فرصت‌ها و تهدیدهای بیرونی به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که با تجزیه و تحلیل مناسب شرایطی مطلوب برای ادامه حیات خود ترسیم کنند. ما در این مطلب شاخص ‌های مدیریت استراتژیک را بر می‌شماریم و رویه‌های مربوط به هرکدام را به تفکیک توضیح می‌دهیم.

مطالعه بیشتر: آشنایی با امکانات نرم افزار مدیریت استراتژیک تسما

 شاخص‌های مدیریت استراتژیک

شاخص‌های مدیریت استراتژیک

تعداد سازمان‌هایی که مفاهیم پایداری را در عملیات و فرآیندهای خود گنجانده‌اند قابل توجه می‌باشند. این مفاهیم مرتبط با استراتژی‌ها و شاخص‌های اتخاذ شده توسط آن ها، موجب توسعه سازمان‌ها شده و آن‌ها را قادر می‌سازد تا اقدامات سودآورتر و مؤثرتر و ارزش افزوده‌ای را برای جامعه به کار گیرند.

با استفاده از شاخص‌های استراتژیک، شرکت‌ها می‌توانند از دانش عمیق کسب و کار برخوردار شوند و بر روی آن تمرکز کنند. بنابراین، آن‌ها می‌توانند نقاط قوت خود را شناسایی، فرصت‌های تجاری ایجاد شده را بررسی و نقاط ضعف شما را بشناسند تا شرکت‌ها بتوانند برای تهدیدهایی که با یک واقعیت تجاری جدید مواجه می‌شوند خود را آماده کنند.

نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، مناسب‌ترین انتخاب برای شاخص ‌های استراتژیک است، که می‌تواند به بهبود فرآیندها و عملیات، مدیریت ریسک، تنوع و حجم اطلاعات تولید شده و افزودن ارزش پایدار کمک کند.

تدوین استراتژی‌ها به معنای یافتن اقدامات مناسب برای دستیابی به اهداف تعیین شده است. فعالیت‌ها باید به عنوان تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی و انتخاب استراتژی در نظر گرفته شوند که فرصت‌های موجود برای سازمان را به حداکثر برسانند و بتوانند به اهداف خود دست یابند و مزیت رقابتی پایدار ایجاد کنند.

ابزارهای مورد استفاده برای شاخص‌های استراتژیک، مانند شاخص‌های عملکرد، تنها زمانی اضافه می‌شوند که با جنبه‌های پایداری ادغام شوند. در بین مدل‌های موجود، کارت امتیازی متوازن (BSC) به عنوان جایگزین مناسبی برای مقابله با پایداری و انتقال استراتژی‌های مناسب برای سازمان‌ها در نظر گرفته شده است. این مدل به عنوان یک سیستم مدیریت استراتژیک با شاخص‌هایی شناخته می‌شود که جنبه‌های مختلف (مالی و غیر مالی) را در نظر می‌گیرد.

 هدف شاخص‌های استراتژیک

هدف شاخص‌های استراتژیک

استفاده از شاخص‌های استراتژیک به سازمان اجازه می‌‌دهد تا تعیین کند که آیا این اهداف سیاستی محقق شده‌اند یا خیر. محققی به نام اوت شاخص‌ها را به عنوان “وسیله‌ای ابداع شده برای کاهش حجم زیادی از داده‌ها به ساده‌ترین شکل آن و حفظ معنای اساسی برای سوالاتی که از داده‌ها پرسیده می‌شود” توصیف می‌کند. میچل و همکاران بیان می‌کنند که برای درک «سیستم‌های پیچیده»‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم به شاخص‌ها نیاز است. چهار دلیل اصلی برای استفاده از شاخص‌ها برای انجام این کار را شناسایی کرده‌اند که عبارتند از:

  • آن‌ها امکان ترکیب انبوه داده‌ها را فراهم می‌کنند
  • موقعیت فعلی را در رابطه با حالت‌های مطلوب نشان می‌دهند
  • پیشرفت در جهت اهداف و مقاصد را نشان می‌دهند
  • آن‌ها وضعیت فعلی را به ذینفعان اطلاع داده تا بتوان تصمیمات مدیریتی مؤثری اتخاذ کرد که منجر به اهداف می‌شود.

بنابراین، شاخص‌ها ابزاری برای خلاصه کردن موقعیت فعلی و جهت و میزان تغییر پیشرفت به سمت یک هدف یا هدف خاص هستند. اگر قرار است شاخص‌ها برای تصمیم‌گیرندگان مفید باشند، باید به اندازه کافی ساده باشند تا امکان پردازش و مبادله عملکرد بین شاخص‌هایی را که ممکن است در جهت‌های متفاوتی حرکت کنند، فراهم کند. در عین حال، بسیاری از شاخص ‌های استراتژیک ممکن است توانایی یک سازمان را در استفاده مؤثر از اطلاعات کاهش دهند.»

 را ه‌های مناسب در انتخاب آن ها

از آنجایی که یکی از اهداف اصلی شاخص ‌های استراتژیک انتقال اطلاعات به ذینفعان درباره موقعیت یک سیستم یا فرآیند است، ضروری است که مجموعه شاخص‌های انتخاب شده با اندازه‌گیری عملکردی که سازمان روی آن تمرکز دارد مطابقت داشته باشد. در غیر این صورت، حوزه‌هایی که در نظر گرفته نمی‌شوند در معرض حاشیه قرار گرفتن هستند. آنچه شمارش می‌شود به نظر می‌رسد که مهم است، به اصطلاح اثر “دید تونلی” اولین مرحله در این فرآیند، تعیین اهداف سازمانی واضح است.

مطالعه بیشتر: ضرورت استقرار نظام ارزیابی عملکرد سازمانی

 مدیریت استراتژیک و عملیات پایدار

تصویر زیر ادغام بخش‌ها را نشان می‌دهد: منابع، ذینفعان، مدیریت، ماموریت و استراتژی.

مدیریت استراتژیک

کاپلان در سال 1993 بیان می‌کند که قبل از تدوین استراتژی، مدیران باید در مورد هدف (ماموریت)، رویه عملیات آن (ارزش ها) و درباره ایده‌های خود مرتبط با نتایج آینده (چشم انداز) توافق کنند. ماموریت و ارزش‌های سازمان در طول زمان ثابت می‌ماند. این چشم اندازها، اگرچه از ثبات کمتری نسبت به مأموریت و ارزش‌ها برخوردار است، اما در حدود سه تا پنج سال جزو برنامه‌های استراتژیک باقی می‌ماند. اکثر شرکت‌ها برنامه ریزی استراتژیک خود را با ارزیابی و تایید بیانیه ماموریت، چشم انداز و ارزش‌ها با وجود این ثبات آغاز می‌کنند.

 تعیین شاخص‌های استراتژیک کلیدی برای کسب و کار شما

کمی سازی وضعیت سازمان در رابطه با اجزای اساسی هدف استراتژیک شما از طریق شاخص‌های استراتژیک کلیدی انجام می‌شود. هر سیستمی دارای شاخص‌هایی است که به شما می‌گوید بخش‌های سیستم چقدر خوب یا ضعیف کار می‌کنند و شاخص‌های استراتژیکی بر حیاتی‌ترین عناصر سیستم تمرکز دارند. شاخص استراتژیک کلیدی نشان می‌دهند که کل کسب‌وکار شما چقدر خوب کار می‌کند، و چگونه به سمت هدف استراتژیک شما پیش می‌رود.

شما عناصر قابل اندازه گیری و غیرقابل اندازه گیری زیادی در کسب و کار خود دارید، و باید عوامل کلیدی برای دستیابی به هدف استراتژیک خود را شناسایی کرده و راهی برای تعیین کمیت آن‌ها ابداع کنید.

نتیجه کار، مجموعه‌ای از شاخص‌های استراتژیک کلیدی برای کسب و کار شما خواهد بود. در نهایت شما فقط آن‌ها را به صورت دوره‌ای دنبال می‌کنید تا پیشرفت خود را به سمت هدف استراتژیک خود ارزیابی کنید.

 فرآیند تعیین شاخص‌های استراتژیک

1.اجزای کلیدی هدف استراتژیک خود را شناسایی کنید

ابتدا، بیانیه هدف استراتژیک خود را به دقت بررسی کرده و اجزای اصلی آن را شناسایی کنید. فروش و سود همیشه مهمترین فاکتورها هستند.

2.شاخص‌های استراتژیک کلیدی (کاربرگ) را ایجاد کنید

با استفاده از کاربرگی که ارائه کرده ایم، شاخص‌های استراتژیک کلیدی خود و نحوه تعیین کمیت آن‌ها را تعیین کنید. موارد قابل اندازه‌گیری اندازه‌گیری می‌شوند و موارد غیرقابل اندازه‌گیری با استفاده از روش امتیازدهی کمیت می‌شوند.

3.پیگیری و ارزیابی

سیستمی را ایجاد کنید که از آن برای ردیابی و ارزیابی دوره‌ای کسب‌وکار خود بر اساس شاخص‌‌های استراتژیک کلیدی آن استفاده ‌کنید.

 تمرین خوب در انتخاب شاخص‌ها استراتژیک

تمرین خوب در انتخاب شاخص‌ها استراتژیک

از آنجایی که یکی از اهداف اصلی شاخص‌ها انتقال اطلاعات به ذینفعان در مورد موقعیت یک سیستم یا فرآیند است، ضروری است که مجموعه شاخص‌های انتخاب‌شده با اندازه‌گیری عملکردی که سازمان روی آن متمرکز است مطابقت داشته باشد. در غیر این صورت، مناطقی که در نظر گرفته نمی‌شوند در معرض حاشیه قرار گرفتن هستند. آنچه شمارش می‌شود همان چیزی است که مهم است – به اصطلاح اثر “دید تونلی”. اولین مرحله در این فرآیند، تعیین اهداف سازمانی واضح است. شاخص‌های عملکردی طوری تنظیم می‌شوند که عملکرد را در برابر این اهداف منعکس کنند. جنبه‌های کلیدی انتخاب شده از این بررسی که می‌تواند در انتخاب شاخص استراتژیک مورد استفاده قرار گیرد در زیر فهرست شده است:

  • به وضوح تعریف شده است

ابهام در بخشی از تعریف شاخص منجر به تفاوت در رویکرد اندازه گیری می‌شود، به عنوان مثال. «تعداد افرادی که دسترسی خوبی به خرید غذا دارند» باید «دسترسی خوب» و کیفیت خرید مواد غذایی را که معیار را تشکیل می‌دهد، مشخص کند.

  • گمراه پذیر نباشد

عباراتی که امکان دستیابی به موفقیت را بدون بهبود واقعی موضوع فراهم می‌کند، نباید در شاخص‌ها گنجانده شوند.

  • پاسخگو

این امر بسیار مهم است، زیرا باید شاخص  استراتژیک انتخاب شوند که تغییرات را در دوره‌های زمانی خاص و با استفاده از مسیرها، به صورت سالانه نشان دهند.

  • درک آسان

هر چه اطلاعات بیشتری در یک شاخص فشرده شود، معنای واقعی کمتری برای اهداف سیاستی خاص دارد و احتمال شمارش مضاعف با سایر شاخص‌ها بیشتر می‌شود. اگر قرار است شاخص‌ها برای تصمیم گیرندگان مفید و برای عموم مردم معنادار باشند، باید قابل درک باشند.

 انواع فاز شاخص‌‌‌های استراتژیک

شاخص‌های مدیریت استراتژیک

شاخص‌‌‌های استراتژیک از این جهت اهمیت می‌یابند چون تعیین مأموریت و اهداف سازمان در خلا صورت نمی‌گیرد، بلکه مبتنی بر اطلاعات موجود در سازمان و محیط آن است. به عبارت دیگر، مأموریت و اهداف سازمان تابع تغییرات محیط پیرامونی آن است. روش شناسایی شاخص‌‌‌های استراتژیک سازمان در چهار فاز طبقه بندی می‌شود:

 فاز اول ) شناخت سازمان و سازمان دهی تیم پروژه در جهت استخراج شاخص‌‌‌های استراتژیک

مرحله اول : برای شناخت سازمان و سازمان دهی تیم پروژه در جهت استخراج شاخص‌‌‌های استراتژیک، ابتدا بایستی به شناخت وضعیت موجود و شناسایی و ارزیابی عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر عملکرد سازمان، دست یابیم. شاخص‌‌‌های استراتژیک سازمان در این مرحله به شرح ذیل می‌باشد:

  • شناخت مأموریت، اهداف، چشم انداز، ارزش‌ها و استراتژی‌های فعلی شرکت به جهت استخراج شاخص‌‌‌های استراتژیک سازمان .
  • شناخت فرایندهای اصلی سازمان
  • شناخت کسب و کار سازمان و شناسایی عوامل داخلی و خارجی ( محیطی) مؤثر بر کسب و کار به جهت استخراج شاخص‌‌‌های مدیریت استراتژیک
  • شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان و محدودیت اجرایی جهت استقرار نظام مدیریت استراتژیک  تهیه گزارش آسیب شناسی و تحلیل وضعیت
  • ارائه راهکارهای استراتژیک کوتاه مدت

مرحله دوم: سازماندهی و تشکیل کمیته راهبری برنامه ریزی استراتژیک در مرحله بعد برای شناخت سازمان و سازمان دهی تیم پروژه در جهت استخراج شاخص‌‌‌های استراتژیک ، بایستی صورت پذیرد. شاخص‌‌‌های استراتژیک در این مرحله به شرح ذیل می‌باشد:

  • تدوین ساختار سیاست گذاری و اجرایی کمیته راهبری برنامه ریزی استراتژیک و تیم‌های تخصصی برنامه ریزی استراتژیک سازمان به هدف استخراج شاخص‌‌‌های استراتژیک سازمان.
  • تدوین شرح وظایف اعضای کمیته راهبری و تیم‌های تخصصی برنامه ریزی استراتژیک مشاوره در انتخاب اعضای کمیته و تیم‌های تخصصی به منظور شناخت سازمان و سازمان دهی تیم پروژه.
  • آموزش مبانی مدیریت استراتژیک برای اعضای کمیته به جهت استخراج شاخص‌‌‌های مدیریت استراتژیک
  • برگزاری جلسات توجیهی برای اعضای کمیته راهبری و تیم‌های تخصصی

مطالعه بیشتر: مدیریت عمکلرد سازمانی به چه معناست ؟

فاز دوم) طراحی مدل مدیریت استراتژیک

طراحی مدل مدیریت استراتژیک

مرحله اول: شناسایی نیازمندی‌ها و اولویت‌های مدیران در برنامه ریزی استراتژیک و دریافت شاخص‌‌‌های استراتژیک به منظور طراحی مدل مدیریت استراتژیک دارای مراحلی بدین شرح می‌باشد؛

  • طراحی پرسشنامه و انجام مصاحبه با مدیران تحلیل و طبقه بندی نیازها و اولویت‌های مدیران
  • برگزاری جلسات هم افزایی به منظور دریافت نقطه نظرات اعضای کمیته راهبری برنامه ریزی استراتژیک
  • بررسی و تحلیل بازخوردهای دریافتی از پرسشنامه‌های تکمیل شده

مرحله دوم: طراحی مدل مدیریت استراتژیک نیازمند بررسی تطبیقی مدل‌های برنامه ریزی استراتژیک با نیازها و اولویت‌های مدیران دارد و در این مرحله بایستی به موارد زیر توجه داشت؛

  • شناسایی و مطالعه مدل‌های برنامه ریزی استراتژیک
  • تعیین معیارهای مطلوبیت مدل بر اساس طبقه بندی نیازها و اولویت‌های مدیران

مرحله سوم :طراحی مدل مدیریت استراتژیک و مدل بومی برنامه ریزی بایستی بر طبق نقشه راه زیر صورت پذیرد؛

  • آنالیز مدل‌های شناسایی شده بر اساس معیارهای مطلوبیت مدیران سازمان
  • تعیین اجزای اصلی مدل بومی برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک و تدوین سند معرفی مدل بومی مدیریت استراتژیک و در نهایت طراحی مدل مدیریت استراتژیک

فاز سوم) تعیین شاخص‌‌‌های استراتژیک و تدوین برنامه استراتژیک

مرحله اول : بازنگری بیانیه مأموریت، چشم انداز، ارزش‌های محوری و اهداف بلند مدت سازمان با هدف تعیین شاخص‌‌‌های استراتژیک و تدوین برنامه استراتژیک، صورت می‌پذیرد و نیازمند طی کردن چنین مراحلی است؛

  • تعیین افق زمانی برنامه ریزی استراتژیک
  • تدوین مأموریت جدید و تثبیت ماموریت قبلی سازمان بر اساس فلسفه تأسیس، حیطه فعالیت، مشتریان و ذینفعان
  • تدوین بیانیه چشم انداز سازمان براساس مأموریت تعیین شده و بررسی‌های محیطی و درونی انجام شده
  • تعیین اهداف بلندمدت سازمان در راستای نیل به چشم انداز

مرحله دوم : ارزیابی موقعیت سازمان در محیط و تعیین نوع کلی استراتژی مناسب در راستای تعیین شاخص‌‌‌های استراتژیک و تدوین برنامه استراتژیک به شرح زیر میسر می‌شود؛

  • تعیین ترکیب فعالیت‌های شرکت ( SBU‌ها ) در برنامه ریزی استراتژیک
  • تعیین عوامل تعیین کننده قدرت اقتصادی، مالی، رقابتی و فنی و خدمت رسانی سازمان
  • تعیین شاخص‌‌‌های ثبات محیط
  • تعیین امتیازات مربوط به هریک از عوامل و شاخص‌‌‌های تدوین شده
  • تعیین موقعیت سازمان در محیط
  • تعیین نوع استراتژی سازمان

مرحله سوم : شناسایی استراتژی‌ها بر اساس مدل بومی برنامه ریزی استراتژیک

  • تعیین اطلاعات مورد نیاز بر مبنای مدل بومی برنامه ریزی استراتژیک و تدوین پرسشنامه ها
  • گردآوری داده‌ها از طریق مصاحبه
  • شناسایی استراتژی‌ها بر اساس شیوه تعیین شده در مدل

مرحله چهارم : تعیین اولویت اجرایی (جذابیت نسبی) استراتژی‌های تدوین شده به منظور تعیین شاخص‌‌‌های استراتژیک و تدوین برنامه استراتژیک از طریق مراحل زیر؛

  • ارزیابی هریک از استراتژیها
  • اولویت بندی استراتژی‌ها برای اجراء
  • تعیین ارتباط استراتژی‌های نهایی شده با اهداف کلان
  • تدوین استراتژی‌های بخشی
  • طراحی نقشه استراتژیک سازمان در امتداد مسیر تعیین شاخص‌‌‌های استراتژیک و تدوین برنامه استراتژیک

مرحله پنجم : شناسایی عوامل کلیدی موفقیت (KSF)، عوامل حیاتی موفقیت (CSF) و شاخص‌‌‌های کلیدی موفقیت (KPI

  • برگزاری جلسات با کمیته راهبری پروژه و مدیران ارشد و بحث در خصوص وضعیت عناصر مرتبط با وضعیت رقابتی، منابع سازمان و مشتریان
  • تهیه فهرست عوامل کلیدی موفقیت (KSF) با تعیین حوزه‌هایی از فعالیتهای سازمان که می‌بایست توجه دائمی و دقیقی از سوی مدیریت به آن‌ها معطوف شود
  • شناسایی عوامل حیاتی موفقیت (CSF) با تعیین عواملی که در رابطه با تحقق استراتژی سازمان پراهمیت‌ترین عوامل محسوب می‌شوند
  • تدوین شاخص کلیدی عملکرد (KPI) جهت سنجش میزان موفقیت سازمان در رسیدن به اهدافشان و کنترل وضعیت فعالیت‌های حیاتی و بنیادی سازمان

مرحله ششم : تدوین اهداف عملیاتی و برنامه‌های عملیاتی بر مبنای اهداف کلان و استراتژی ها؛

  • تعیین اهداف عملیاتی (Objective) بر مبنای اهداف کلان سازمان در دوره‌های زمانی ذیل افق برنامه استراتژیک
  • تعیین برنامه‌های عملیاتی جهت تحقق استراتژی‌های منتخب و دستیابی به اهداف عملیاتی
  • همکاری با کمیته راهبری پروژه در تدوین شناسنامه هر یک از برنامه‌های عملیاتی با تعیین متولی اجرا، ناظرین، بودجه و منابع مورد نیاز، تهیه ساختار شکست کار، زمانبندی اجرا، شاخص‌‌های کنترل اجرا و …

مطالعه بیشتر: ضرورت‌های استقرار نظام مدیریت عملکرد کارکنان

فاز چهارم: استفاده از شاخص‌‌‌های استراتژیک و جاری سازی استراتژی‌های تدوین شده

جاری سازی استراتژیها

مرحله اول : تدوین نقشه راه اجرای شاخص‌‌‌های استراتژیک برای استفاده از شاخص‌‌‌های استراتژیک و جاری سازی استراتژی‌های تدوین شده از طریق طی مراحل زیر میسر می‌شود؛

  • شناسایی عوامل و محدودیت‌های تأثیر گذار بر اجرای استراتژی ها
  • بررسی مکانیزم‌های ارتباط با واحدهای مجری برنامه استراتژیک
  • شناسایی سطوح تصمیمات استراتژیک و طبقه بندی تصمیم گیرندگان
  • طراحی گام‌های اجرای استراتژی‌ها و تدوین نقشه راه
  • تدوین فرایندهای اصلی و فرعی نظارت استراتژیک بر اساس نقشه راه

مرحله دوم: سازمان دهی عوامل سیاست گذار، تصمیم گیر و اجرایی نظام مدیریت استراتژیک؛

  • تدوین شرح وظایف هر یک از عوامل سیاست گذاری، تصمیم گیری و اجرایی نظام مدیریت استراتژیک
  • مشاوره جهت انتخاب عوامل بر اساس حداقل شرایط احراز
  • تهیه جدول نقش‌های عوامل سیاست گذاری، تصمیم گیری و اجرایی نظام مدیریت استراتژیک بر اساس افراد منتخب

مرحله سوم : آموزش عوامل سیاست گذار، تصمیم گیر و اجرایی نظام مدیریت استراتژیک؛

  • آموزش مبانی نظام مدیریت استراتژیک
  • آموزش و تشریح برنامه استراتژیک تدوین شده و تبیین نقش‌ها و توجیه شرح وظایف عوامل

مرحله چهارم : نظارت و راهبری اجرای برنامه‌های عملیاتی و ارزیابی شاخص‌‌‌های استراتژیک؛

  • کنترل وضعیت پیشرفت اجرای فعالیت‌های اجرایی و تطبیق با پیش بینی ها
  • تهیه گزارشات ادواری از انحرافات زمانی، هزینه‌های و فیزیکی برنامه‌های عملیاتی
  • کنترل و اعتبار بخش داده‌های گردآوری شده در سنجش شاخص‌‌‌های استراتژیک
  • تهیه گزارشات تحلیلی ارزیابی شاخص‌‌‌های استراتژی

مرحله پنجم : آسیب شناسی و تحلیل مراحل جاری سازی استراتژیک و ارائه راهکارهای بهبود بواسطه استفاده از شاخص‌‌‌های استراتژیک؛

  • جمع بندی و طبقه بندی مشاهدات و اطلاعات گردآوری شده در طول دوره پایش برنامه‌های عملیاتی و ارزیابی شاخص‌‌‌های استراتژیک
  • تهیه گزارش آسیب شناسی و تحلیل عملکرد استراتژیک سازمان
  • ارائه و اجرای راهکارهای بهبود عملکرد استراتژیک

 کلام آخر

همانطور که در باب آن توضیحاتی ارائه دادیم، شناسایی شاخص‌‌‌های استراتژیک، کمک شایانی به حفظ و بقای سازمان می‌کنند. از جهت اهمیت این موضوع، در این مطلب 4 فاز مهم را که بایستی در جهت استخراج این شاخص‌‌ها مدنظر قرار داد، بیان کردیم. درصورتی که سازمان شما نیازمند طی مراحل فوق الذکر، برای پیاده سازی مدیریت عملکرد استراتژیک می‌باشد، می‌توانید با مشاوران ما در شرکت یسناپارس تماس حاصل فرمایید.

مقالات پیشنهادی برای مطالعه بیشتر

مشاوره مدیریت استراتژیک درباره تصمیماتی که از سطح بالایی برخوردارند جهت تعیین و برنامه ریزی استراتژی سازمان با کمک دانش عمیق، به‌ صورت کاملاً بی‌طرفانه، به منظور ارائه بهترین نتایج مشاوره می‌دهد. به عنوان مثال اگر یک سازمان بخواهد در هزینه ‌های خود صرفه ‌جویی کند برای این کار اقدام به تعطیل کردن بخشی از کارخانه یا یکی از فروشگاه‌ها می‌کند. مشاوره مدیریت استراتژیک بیان می‌کند که آیا این عمل ارزشمند است و یا خیر و استراتژی‌های لازم برای بهبود شرایط را ارائه می‌دهد.
برای تعریف فرآیند مدیریت استراتژیک، به آن به عنوان یک رویکرد فلسفی برای انجام تجارت نگاه کنید. روشی که از طریق آن مدیران یک برنامه عملیاتی را تدوین و اجرا می‌کنند که به شرکت مزیت رقابتی می‌دهد با این عبارت کلی اشاره می‌شود. مدیریت ارشد یک سازمان ابتدا باید از تجزیه و تحلیل داده‌ها برای تفکر استراتژیک استفاده کند، سپس از فرآیند مدیریت برای عملی کردن فکر استفاده کند.
انواع تغییر سازمانی بخش مشترک رشد کسب و کار است. تغییر می‌تواند زمان هیجان انگیزی برای شرکت‌ها جهت ارزیابی مجدد فرآیندهای خود، بهبود فرهنگ شرکتی و حفظ دوام بلند مدت باشد. صرف ‌نظر از دلیل تغییر، درک اینکه چرا شرکت‌ها استراتژی‌های تغییر را اجرا می‌کنند می‌تواند به شما کمک کند تا در شرایط نوسانی در یک سازمان مقابله کنید. در این مقاله، انواع تغییر سازمانی و اهمیت آن و نکاتی برای  اجرای موفقیت‌آمیز انتقال استفاده کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از آخرین اخبار و اطلاعات یسناپارس مطلع شوید!

پیمایش به بالا
به بالای صفحه بردن