مقدمه
بازار جهان از دو نوع اقیانوس تشکیل شده است: اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز (سرخ).
اقیانوس آبی و قرمز برای توصیف دو ابزار قدرتمند استراتژی کسب و کار استفاده میشود که میتواند برای موفقیت در یک محیط کسب و کار سخت به کار رود. اصطلاحات اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز توسط چان کیم و رنه موبورن در سال 2005 ابداع شدند. تشبیه اقیانوس برای توصیف فضای بازار با دو دسته کلی استفاده شده است:
اقیانوس سرخ، که نمایانگر فضای بازار موجود است که با رقابت “خونین” مشخص میشود؛ اما اقیانوس آبی، که پتانسیل بازار استفاده نشده است و نماد آن آب آبی عمیق است.
این راهنما همه چیزهایی را که باید در مورد استراتژیهای اقیانوس آبی و قرمز بدانید را پوشش میدهد، نمونههای واقعی را ارائه داده و به شما نشان میدهد که چگونه این استراتژیها را در سازمان خود اجرا کنید.
اقیانوس آبی و قرمز چیست؟
اقیانوسهای آبی همه صنایعی هستند که امروزه وجود ندارند. به بیانی دیگر فضای ناشناخته بازار میباشند؛ اما اقیانوسهای قرمز همه صنایعی هستند که امروزه وجود دارند. به عبارتی دیگر فضای بازار شناخته شده میباشند.
استراتژی اقیانوس آبی به سیاست بازاریابی غیررقابتی اما استراتژی اقیانوس قرمز به سیاست بازاریابی برای رقابت با رقبا اشاره دارد
چرا به آنها اقیانوس آبی و قرمز میگوییم؟
رقابت شدید در صنایع موجود، اقیانوس را به رنگ قرمز خونی در میآورد. از این رو اصطلاح “اقیانوس قرمز” به وجود آمده است.
«اقیانوسهای آبی» که کاوش نشده و توسط رقابت آلوده نشده اند، از نظر فرصت و رشد بسیار وسیع، عمیق و قدرتمند هستند.
استراتژی اقیانوس آبی و قرمز چیست؟
استراتژی اقیانوس قرمز همه چیز در مورد رقابت است. همانطور که فضای بازار شلوغتر میشود، شرکتها برای سهم بیشتری از تقاضای محدود به شدت رقابت میکنند.
استراتژی اقیانوس آبی تقاضای جدیدی ایجاد میکند. شرکتها به جای مبارزه، فضای بازار بدون رقابت را توسعه میدهند.
اقیانوس آبی و اقیانوس سرخ: آیا آنها دو اقیانوس مجزا هستند؟
نه! درواقع یک اقیانوس وسیع است و بیشتر در مورد این است که کدام یک برای شما بهتر است. هر دو استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز میتوانند در یک سازمان مفید باشند که برای محصولات مختلف اعمال شوند. اپل از هر دو استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز به نفع خود استفاده کرده است. آیفون اولین بار در صنعت گوشیهای هوشمند اشباع شده از رقبای مهمی مانند نوکیا، سونی اریکسون و موتورولا بود. اپل یک اقیانوس آبی در یک اقیانوس قرمز ایجاد کرد. آنها با کاوش و گسترش مرزهای خود، محصولی را جلوتر از زمان خود ایجاد کردند و رقابت را بیربط کردند. با این حال، زمانی که اپل iTunes را راه اندازی کرد، از استراتژی اقیانوس آبی استفاده کرد.
استراتژی اقیانوس آبی و قرمز چه نتایجی ایجاد میکند؟
رقابت در اقیانوسهای قرمز یک بازی با جمع صفر است. استراتژی رقابت در بازار، ثروت موجود را بین شرکتهای رقیب تقسیم میکند. با افزایش رقابت، چشم انداز سود و رشد کاهش مییابد.
ایجاد اقیانوسهای آبی حاصل جمع غیر صفر است. فرصت کافی برای رشد وجود دارد که هم سودآور و هم سریع است.
استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز
شرکت ها به طور سنتی در محیط های اقیانوس قرمز کار میکنند، جایی که کسب و کارها برای گرفتن یک قطعه بزرگ تر از کیک با هم رقابت می کنند. هدف استراتژی اقیانوس قرمز این است که محصول شما را در بازاری پر از رقبا زنده نگه دارد. برای شکست دادن رقبا، شرکتها سعی میکنند محصول خود را از سایرین متمایز کنند. این میتواند از طریق یک ویژگی منحصر به فرد محصول، مخاطب، هدف خاص، خدمات عالی به مشتری یا قیمت رقابتی باشد.
برعکس، در یک اقیانوس آبی، هدف شکست دادن رقبا نیست، بلکه بیربط کردن آن هاست. استراتژی این است که به آبهای ناشناخته سفر کنید و یک تجارت جدید را کشف کنید که در آن رقابت کم یا بدون وجود رقابت وجود دارد، فشار قیمت گذاری وجود ندارد و احتمال سود قابل توجهی وجود دارد.
برای درک بهتر استراتژی اقیانوس آبی و قرمز، اجازه دهید به چند مثال نگاه کنیم:
مثال: استراتژی اقیانوس آبی
زمانی که اپل در سال 2001 آی پاد را اختراع کرد، نه تنها یک محصول موفق، بلکه دسته جدیدی از محصولات را ایجاد کرد. آنها با نوع جدیدی از پخش کننده موسیقی دیجیتال عرضه شدند که به قول استیو جابز، “به شما امکان میدهد کل مجموعه موسیقی خود را در جیب بگذارید و هر کجا که میروید به آن گوش دهید.” این باعث شد رقابت بیربط باشد.
مثال: استراتژی اقیانوس سرخ
مک دونالد یک نمونه کلاسیک از اجرای موفقیت آمیز استراتژی اقیانوس سرخ در صنعت رقابتی شدید فست فود است که با تخفیفهای تهاجمی، تنوع محصولات جدید و تبلیغات پرمخاطب مشخص میشود. تمام کاری که مک دونالد انجام داد این بود که همبرگرهای با کیفیت عالی را با مواد تازه در رستورانی با تزئینات کلاسیک تحویل داد که از محبوبیت پایینی برخوردار بود. در تجارت مواد غذایی، جایی که اصالت در اولویت است، مک دونالد تحویل داده میشود.
استراتژی اقیانوس آبی بیشتر بر نوآوری در بازار و رویکرد حداقل هزینه به سود و استراتژی اقیانوس سرخ بر رقابت در سطح بالا در بازار موجود متمرکز است.
تفاوت های کلیدی استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز
تفاوتهای کلیدی بین استراتژی اقیانوس آبی و قرمز را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- بازار موجود در مقابل ایجاد بازار جدید
در استراتژی اقیانوس سرخ، هیچ تلاشی برای فراتر رفتن از مرزهای قابل مشاهده بازار وجود ندارد. استراتژی اقیانوس آبی به دنبال فرصتهایی برای ایجاد بازارهای جدید است که در آن بازار وجود ندارد.
2- شکست رقابت در مقابل نادیده گرفتن رقابت
تمرکز استراتژی اقیانوس سرخ بر غلبه بر رقبا با بازاریابی تهاجمی، قیمت گذاری بهتر و تجربه کاربری عالی است، همانطور که از موفقیت خیره کننده آمازون، غول صنعت تجارت الکترونیک، آشکار است.
استراتژی اقیانوس آبی بر ایجاد جایگزین ها، چه محصولات و چه مشتریان تمرکز دارد. به عنوان مثال، اوبر محصول جدیدی ایجاد نکرد، اما روش کار صنعت کابین را متحول کرد.
3- جذب تقاضای موجود در مقابل ایجاد تقاضای جدید
استراتژی اقیانوس سرخ سعی دارد از تقاضای موجود حداکثر استفاده را ببرد. هدف استراتژی اقیانوس آبی ایجاد تقاضای جدید است.
4- مبادله ارزش–هزینه در مقابل ارزش شکست–معاوضه هزینه
در استراتژی اقیانوس سرخ، یک سازمان باید بین ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان و قیمت کمتر یکی را انتخاب کند. در مقابل، کسانی که استراتژی اقیانوس آبی را دنبال میکنند، تلاش میکنند به هر دو دست یابند: تمایز و هزینه کم، و فضای بازار جدیدی را باز کنند.
نتیجه گیری
بازارهای جهان متشکل از دو نوع اقیانوس آبی و قرمز (سرخ) است. اقیانوسهای آبی، صنایعی هستند که در حال حاضر وجود ندارند؛ یعنی فضای ناشناخته بازار هستند؛ اما اقیانوسهای قرمز، صنایعی هستند که اکنون وجود دارند؛ یعنی فضای بازار شناخته شده هستند. تأکید استراتژی اقیانوس سرخ بر رقابت و پیشرفتهای تدریجی است و با رقبای مشخص در یک بازار شناخته شده مقابله میکند؛ اما استراتژی اقیانوس آبی، به کسبوکارها کمک میکند تا ارائه ارزشهای منحصر به فرد که آنها را از رقبا متمایز میکند، بازارهای جدیدی را از طریق تفکر خلاق و اصالت ایجاد کنند. تفاوتهای کلیدی استراتژیهای اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز عبارت است از: بازار موجود در مقابل بازار جدید؛ شکست رقابت در مقابل نادیده گرفتن رقابت؛ جذب تقاضای موجود در مقابل ایجاد تقاضای جدید؛ مبادله ارزش-هزینه در مقابل ارزش شکست-معاوضه هزینه.